سکوت عشق‌

تو لبخندی به لب داری و من بی تاب و تب دارم
پدر شک کرده و مادر،قسم می خورد بیمارم

دلم زخمی و چشمانم پر از ابر و پر از باران
ولی من مرد و مردانه،به فکر حفظ اسرارم

قسم خوردم که بعد از تو فراموشت کنم اما
چه باید کرد وقتی من،هنوز از عشق سرشارم

دلم می خواست بگریزم از این اوضاع طوفانیخ
نمی یابم در این خانه،پناهی غیر اشعارم

قلم دردست می گیرم،تو را خط می زنم در دل
که بنویسم برای تو:برو من از تو بیزارم

تمام کاغذ شعرم ولی پر شد از این مصرع:
«اگرچه با دلم سردی،ولی من دوستت دارم!»

#فواد
دیدگاه ها (۴)

سکوت عشق

سکوت عشق

یار دبستانی

#سلامگلچینی از زیباترین گلهایآرزو رادر زورقی از دعا میگذارمو...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

#دوستت‌دارم‌نترس... گفتی: «می‌ترسم از احساسات طوفانی و وحشی‌...

رز وحشی پارت۵ { پنج ماه بعد} ات...الان پنج ماه که از ما جرای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط